English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7138 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nook U قطعه زمین پیش امده برامدگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
cam U برامدگی قطعه گوشه دار
cams U برامدگی قطعه گوشه دار
apogean U از زمین بالا امده
hummock U برامدگی زمین در مرداب
cumulus mammatus U ابرهای متراکمی با برامدگی اونگ مانند در سطح زمین
lot U قطعه زمین
blocked U قطعه زمین
block U قطعه زمین
blocks U قطعه زمین
grassplot U قطعه زمین علفزار
plat U قطعه زمین کوچک
reservations U قطعه زمین اختصاصی
quadrat U قطعه زمین مستطیل
reservation U قطعه زمین اختصاصی
terra incognita U قطعه زمین از گرو در نیامده
I'll need a plot of land . U یک قطعه زمین لازم دارم
parcel U دسته قطعه کوچکی از زمین
parcels U دسته قطعه کوچکی از زمین
patch U مشمع روی زخم قطعه زمین
espianade U قطعه زمین هموار شیب ملایم
patches U مشمع روی زخم قطعه زمین
sand trap U قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
karoo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karroo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
bags U قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
bag U قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
positive U اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
shields U صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
shield U صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
segmentation U تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
papillary U مانند برامدگی دارای برامدگی
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part U لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fasted U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
segment U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
fragmentation U قطعه قطعه شدن
fritter U قطعه قطعه کردن
mainland U قطعه اصلی قطعه
fragment U قطعه قطعه کردن
fragmenting U قطعه قطعه کردن
sectional U قطعه قطعه بخشی
segments U قطعه قطعه کردن
segment U قطعه قطعه کردن
fragments U قطعه قطعه کردن
fritters U قطعه قطعه کردن
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
who came? U که امده
gibbous U بر امده
ridgy U بر امده
fordone U از پا در امده
who came? U کی امده
incoming U امده
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
protrudent U جلو امده
impassionate U به جنبش امده
protrusile U جلو امده
protractive U جلو امده
jamb U تیربیرون امده
protrusive U جلو امده
jambs U تیربیرون امده
overshot U پیش امده
projective U جلو امده
new come U تازه امده
worked up U ازکار در امده
landed U فرود امده
prognathic U پیش امده
jutting U پیش امده
prognathous U پیش امده
unbred U بدببار امده
underhung U پیش امده
peregrin or rine U از خارجه امده
red-hot U تاب امده
leavened bread U نان ور امده
exserted U پیش امده
enthetic U ازبیرون امده
saleint U بیرون امده
left over U زیاد امده
worker U ازکار در امده
overdue U دیر امده
get U بدست امده
gets U بدست امده
exserted U بیرون امده
getting U بدست امده
exopathic U ازبیرون امده
aggregates U جمع امده
saleintiant U بیرون امده
red hot U تاب امده
in U :رسیده امده
in- U :رسیده امده
aggregate U جمع امده
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
ecstatically U بوجد امده نشئهای
peregrine U ازخارجه امده مسافر
unhandy U مشکل بدست امده
inchoate U تازه بوجود امده
neoteric U تازه بدنیا امده
twinborn U دوقلو بدنیا امده
ecstatic U بوجد امده نشئهای
bay windows U پنجره پیش امده
take steps U اقدامات بعمل امده
you might have come U باید امده باشید
born in the purple U در نازونعمت بدنیا امده
petiolar U از برگدم بیرون امده
beetle brow U پیشانی پیش امده
cantilever U تیر پیش امده
bay window U پنجره پیش امده
self born U از خود بوجود امده
projecting jaw U ارواره پیش امده
to run short U زیر short امده است
to t. to account U زیر account امده است
ramus U قسمت بر امده واطاله یافته
bow window U پنجره پیش امده کمانی
prognathic U دارای ارواره پیش امده
visors U لبه پیش امده کلاه
air landed U فرود امده از راه هوا
extrusive U اخراج کننده بیرون امده
bucktooth U دندان گراز یا پیش امده
rimrock U لبه بر امده صخره مزبور
prognathous U دارای ارواره پیش امده
flanges U لبه بیرون امده چرخ
flange U لبه بیرون امده چرخ
visor U لبه پیش امده کلاه
bow windows U پنجره پیش امده کمانی
his stomach sticks out U شکمش پیش امده است
venose U دارای رگهای متعددوبر امده
lugs U هر عضو جلو امده چیزی
lugging U هر عضو جلو امده چیزی
hardly earned money U پول سخت بدست امده
lugged U هر عضو جلو امده چیزی
lug U هر عضو جلو امده چیزی
vizor U لبه پیش امده کلاه
instances have occurred that U مواردی پیش امده است
weather worn U تحت تاثیر هوا در امده
extuberance U برامدگی
convexity U برامدگی
bump U برامدگی
ledge U برامدگی
bumpier U پر از برامدگی
mound U برامدگی
mounds U برامدگی
burrs U برامدگی
whaleback U برامدگی
nub U برامدگی
bumpy U پر از برامدگی
bumpiest U پر از برامدگی
heave U برامدگی
overhang U برامدگی
entasis U برامدگی
burred U برامدگی
knobs U برامدگی
overhangs U برامدگی
knob U برامدگی
burring U برامدگی
antinode U برامدگی
cusp U برامدگی
heaved U برامدگی
burr U برامدگی
ganglion U برامدگی
ridge U برامدگی
nurl U برامدگی
nub or nubble U برامدگی
gibbous U برامدگی
granulation U برامدگی
neuroma U برامدگی پی
knop U برامدگی
knosp U برامدگی
knurl U برامدگی
Recent search history Forum search
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1coffee table conversation piece
1چندمین
2معنی اسم تیتان چیست؟
1من عاشق تنها فرشته روی زمین شدم
0coopling
0او در حالیکه پا به زمین میکوبید گفت:
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com